بسم الله الرحمن الرحیم
فشارها و مصایب زندگی ، روح را لطیف می کنند ؛ لذا تو لطیف می شوی و دکمه های درونت را می یابی .
فشار یعنی کمکی که خداوند به ما می کند تا به آن بالا و به آن قلّه برسیم . یک حرکت کوچک تو به طرف خدا تو را به سراشیبی می اندازد تا سریع تر و آسان تر راه و مسیر خدا را بروی .
حال ما به چه طریق باید حرکت کنیم ؟ با اعتقاد به غیب و عمل به آن اعتقاد .
یعنی آنچه خداوند می فرماید : " بکن " یعنی واجبات را انجام بده و آنچه می فرماید " نکن " یعنی محرمات را ترک کن . وقتی تو در چهار چوب فقه به این طریق عمل کردی و رفتی در هدایت اولیه ؛ او تو را به هدایت ثانویه هل می دهد و تو را در مسیر زیبای عبودیت قرار می دهد و تو عبد او می شوی و این قدم اول تو است که به پلّه ی اول نردبان آسمان پا می گذاری ؛ درست مانند مسافری که بعد از تهیه ی بلیط ، تازه پا به اولین پله ی اتوبوسی می گذارد که می خواهد به طرف مقصد مورد نظر حرکت کند .
برچسبها:
بسم الله الرحمن الرحیم
یادمان نیست در این منزل ویرانه ،
چرا آمده ایم ؟!
یادمان رفته ؛ مسافر هستیم
از کجا آمده ایم ؟
وقت تنگ است ، خواب سنگین
کنون راهزن شب ،
همچنان از من و ما می دزدد
رفت سرمایه زدست !
واه دریغ ، عمر گرانمایه ی ما ؛
که در این عالم نفس
نفس ها زده ایم ؛
از نفس افتادیم
آه آن خانه ی خضری خراب ،
به خرابات در این جاده ی شوم آمده ایم
جاده بس سنگلاخی و راه پراز آتش و خون
واه فریاد و فغان !
به کجا می روی آخر ، چنان تند و شتاب
عمرمان رفت کنون ، هیچ نداریم
خدایا به باقی زمان !
ما از آن خانه ی خضرای وجود ، دور شده ایم
شب تاریک جنون ، جاده ی سنگلاخ وجود
ما کنون ؛ گم شده ایم
از کجا دور زنیم برگردیم ؟ !
دستمان گیر خدایا ! که ما برگردیم
شعر از ایرانمنش
برچسبها:


















